ویدا مهران نیا، همسر احمدرضا جلالی، پزشک و پژوهشگر ایرانی- سوئدی، به رادیو فردا گفت همسرش روز سهشنبه در تماس تلفنی با او خبر داد که قرار است برای اجرای حکم اعدام به زندان رجاییشهر کرج منتقل شود.
خانم مهراننیا روز سهشنبه چهارم آذر در ادامه گفت: همسرش بعد از یک ماه، در تماس تلفنی یک دقیقهای به او گفت که در حال حاضر در بند ۲۰۹ زندان اوین بهسر میبرد اما قرار است ظرف چند روز آینده به زندان رجاییشهر منتقل شود.
آقای جلالی اردیبهشت سال ۹۵ هنگامی که برای شرکت در یک کنفرانس علمی از محل زندگی خود در سوئد به ایران سفر کرده بود، به اتهام «جاسوسی و فروش اطلاعات به اسرائیل» بازداشت و در دادگاه انقلاب اسلامی به اعدام محکوم شد.
حکم اعدام او آذر ۹۶ توسط دیوان عالی کشور تایید شد. به رغم اینکه وکلای آقای جلالی درخواست رسیدگی مجدد به پرونده او را داشتند، ولی دیوان عالی دادخواست آنها را رد کرد. زینب طاهری، وکیل مدافع آقای جلالی در این زمینه گفته بود که قاضی در دادگاه که کمتر از یک ساعت طول کشید درخواست او را رد کرد.
با این حال، در سه سال گذشته کمتر خبری درباره وضعیت پرونده آقای جلالی منتشر میشد و به نظر میرسید که حکم اعدام او متوقف شده است. ولی خانم ویدا مهراننیا روز سهشنبه گفت که همسرش امروز به اطلاع داد که قرار است اعدام شود.
خانم مهراننیا بهمن ۱۳۹۶ در نامهای به معاون وقت رئیسجمهوری ایران، ضمن اشاره به برگزاری «دادگاهی نمایشی» برای احمدرضا جلالی، نوشته بود که «از زمان دستگیری تا صدور حکم دادگاه بدوی، اقدامات غیرقانونی و غیرشرعی متعددی توسط بازجویان، بازپرس، معاون و نمایندگان دادستان، و قضات پرونده صورت گرفته است که در نهایت منجر به پروندهسازی و صدور حکم ناعادلانه اعدام شده است».
آقای جلالی خود نیز در یک فایل صوتی که صحت آن به تایید اعضای خانوادهاش رسیده است، گفته که اعترافات او تحت فشار بوده و هیچگونه دسترسی به وکیل یا بازپرس نداشته است.
این فایل صوتی نیز پس از آن منتشر شد که تلویزیون حکومت جمهوری اسلامی فیلمی از به اصطلاح «اعترافات» او پخش کرد که، به گفته خانم مهراننیا، تحت فشار بازجویان وزارت اطلاعات صورت گرفته بود و همسرش را در انفرادی بند ۲۰۹ به آزار و اذیت کودکانش تهدید کرده بودند.
صدور حکم اعدام برای آقای جلالی با اعتراض گسترده سازمانها و کارشناسان حقوق بشری سازمان ملل روبرو شده است. این کارشناسان بهمن ۹۶ با ارائه درخواستی گفتند: «ما از ایران میخواهیم سریعا حکم اعدام صادر شده علیه دکتر جلالی را لغو کند
به دعوت از سازمان مهر میهن در چالش به آتش کشیدن علی خامنه ای جنایت کار شرکت میکنم ونه میگویم به رژیم جمهوری اسلامی،نه به علی خامنه ای و اینکه رژیم جمهوری اسلامی انتخاب من نبوده و نیست و نخواهد بود
پاینده ایران و ایرانی
زنده باد آزادی ✌🏻
💢 فریاد پدر یکی از قربانیان شلیک به هواپیمای مسافربری در مراسم ختم مسجد دانشگاه شریف، ۱ بهمن ۹۸
«داغ دل مارو هیچ کس بیان نکرد، نه رئیس دانشگاه نه هیچکس.
بچهی من پرپر شد. آرزوی من بر باد رفت. آرزوی همه خانوادهها بر باد رفت. چرا نباید محاکمه انجام بشه.
کسی جرات نکرد بگه مسببین حادثه محکوم بشن.. محیط دانشگاهه، محیط انتقاد اجتماعیه..»
فرد صابری- شورای امنیت سازمان ملل متحد که وظیفهی پاسداری از امنیت و صلح بینالمللی را بر عهده دارد، نباید در مقابل نسلکشی و دخالت جمهوری اسلامی در کشورهای دیگر سکوت اختیار نماید.
بعد از چهل سال از روی کار آمدن جمهوری اسلامی به عنوان پدرخواندهی تروریسم و ناامنی چه در داخل ایران و چه در خارج از آن، تمام شواهد و مدارک لازم در این خصوص بر علیه این رژیم وجود دارد و سازمان ملل نیز بر این امر کاملا واقف است.
از بدو ورود جمهوری اسلامی به ایران، حکومت ملایان کارش را با آتش زدن سینما رکس در جنوب ایران (آبادان) و اشغال سفارت آمریکا در ایران و کشتار بیرحمانهی مخالفین بین سالهای ۸۲- تا ۸۸ میلادی آنهم به صورت فلهای و چال کردن آنها به شکل دستجمعی آغاز کرد که، تنها بخشی از ایدئولوژی خمینسیم در راستای نهادینه کردن تروریسم میباشد.
پشتیبانی مستقیم از گروههای تروریستی، انفجار سفارتخانهها در لبنان، انفجار در خبیر عربستان، حمله به مرکز یهودیان درآژانتین (آمیا) و کشتن افراد اپوزیسیون در خارج از کشور و موارد فراوان دیگر، همه و همه نشانگر اعمال رژیم جمهوری اسلامی در ایران میباشد که دنیا بدون هیچ اقدام عملی تا کنون از کنار آن گذشته است!
اکنون بیشتر از هر زمان دیگری وقت آن رسیده که شورای امنیت سازمان ملل به شکل جدی در مقابل اعمال این رژیم اقدام اساسی از خود نشان دهد و بر پایهی اصولی که بنا شده انجام وظیفه نماید. شورای امنیت سازمان ملل باید نسلکشی و جنایت علیه بشریت توسط جمهوری اسلامی را علاوه بر محکومیت سران این رژیم، آنها را جسورانه پای میز محاکمه بکشاند و تنها به چند اعلامیه بسنده ننماید.
آن چیزی که در این چهل سال از جمهوری اسلامی دیده و شنیده شده دیوار حاشا و دروغ و گریختن از محاکمه بوده است.
امروز رژیم اسلامی، پیرو سیاستهای کهنه و تکراری خود قصد دارد با بحرانآفرینی در عراق از جمله حمله به سفارت آمریکا به جنایت علنیاش علیه بشریت که در ماه گذشته تنها ظرف سه روز بالغ بر یکهزار و پانصد تن مردم عادی را به وسیلهی رگبار اسلحه و تکتیراندازها در نقاط مختلف ایران به قتل رسانده و هنوز هر روزه جنازه از نقاط مختلف کشور پیدا میشود به حاشیه برده و افکار دنیا را با این بحرانسازی به بیراهه بکشاند.
بعداز گذشت یک ماه و نیم از جنایت آشکار رژیم اسلامی علیه مردم ایران هنوز هیچ ارگان بینالمللی نیست تا وارد ایران شود و تعداد کشتهشدگان، مفقودین و زخمیها و دستگیرشدگان را پیگیری نماید. جمهوری اسلامی طی چهل سال سال دائم مشغول به حاشیه کشیدن و تنشافزایی در ایران و منطقه بوده و بر جنایات خود سرپوش نهاده و افکار جهان را به بازی گرفته است.
بر هیچ سیاستمدار آگاهی پوشیده نیست که، مرکز اصلی تروریسم جهانی جمهوری اسلامی در ایران است. در هنگامهای اتحادیهی اروپا سیاست چماق و هویج را پیشه کرده بود ولی، امروز روش یکی به نعل و یکی به میخ زدن را اتخاذ نموده، آیا دنیا منتظر فاجعهای سهمگینتر از این است؟
فقط نگاهی از دو ماه پیش به اینسو بیاندازید؛ جمهوری اسلامی اینترنت را کاملا بر مردم قطع مینماید و دست به یک نسلکشی فاجعهبار دیگری در تاریخ به قدرت رسیدنش میزند که اکثریت آن را جوانان و دختران کشور- زیر سی سال- بودهاند. عدهای از نمایندگان اتحادیهی اروپا و آمریکا با صدای بلند آن را محکوم کرده و خواستار ممنوعیت تردد نمایندگان جمهوری اسلامی در اتحادیهی اروپا و کشورهای دیگر میشوند و تنها با یک اعلامیهی اعتراضی بسنده نمینمایند.
هنوز چند روزی از این جنایت نگذشت که جمهوری اسلامی با نیروهای نیابتی- تروریستیاش مکررا به بحران دیگری دست زد. پرتاپ روزانهی راکت به سوی پایگاه نیروهای آمریکایی در عراق که با پاسخ ارتش آمریکا در عراق مواجه میشود و اینبار گستاخانهتر از گذشته با نیروهای تروریستی خود به سفارت آمریکا در عراق حمله کرده و آن را به آتش میکشاند تا مجددا جنایت علیه بشریت در ایران و همچنین قیام ملت عراق را به حاشیه ببرد.
به راستی دنیا در مقابل جمهوری اسلامی منتظر چیست؟ این حاکمیت نامشروع و بیاعتبار باید دست به چه عمل دیگری بزند که انجام نداده و امروز باید انجام دهد تا چوب خطاش از جنایت و توحش و فساد پر شود تا با آن برخورد قاطع صورت گیرد؟
رژیم جمهوری اسلامی همواره ثابت کرده که به هیجیک از قوانین بینالمللی پایبند نیست و تمام قوانینی را که امضا کرده و خود را بدان متعهد دانسته زیر پا گذاشته و با عنوان یک رژیم ضد حقوقبشر، نسلکش و تروریستپرور در دنیا شناخته شده است. آیا باز هم باید با سیاست یکی به نعل و یکی به میخ با او رفتار کرد تا بیش از این دست به فاجعه در منطقه و گوشه و کنار دنیا بزند و ایران و خاورمیانه را بیش از این به خاک و خون بکشد؟
اگر شورای امنیت سازمان ملل با رعایت قوانین پایهای خود با جمهوری اسلامی برخورد جدی ننماید و سرانش را به میز محاکمه نسپارد و یا ذیل فصل هفت شورای امنیت قرار ندهد، باید منتظر بود که، آتش این حاکمیت تروریستی، دامن تکتک کشورهای کوچک و بزرگ، از جمله اروپا را بگیرد و آسایش را بر آنها سلب کند و یک قحطی بزرگ از نوع جنگ جهانی اول در ایران به قوع بپیوندد.
رژیم جمهوری اسلامی اکنون اعمالش– چنانکه انجام میدهد- فراتر از نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت است و بایستی طبق موازین این اصل با او رفتار شود. مسلما بهترین راه برای ثبات و آرامش درمنطقه و جهان بجای ضعیف نمودنش از طریق تحریمها، حمایت کافی از مردم ایران برای ساقط نمودن آن است.
هلاک کردن قاسم سلیمانی و عدهای از یاران ریز درشت تروریستاش به این معناست که رژیم سر تا پا جنایت و فاسد به کار خود خاتمه نخواهد داد و باید به شورای امنیت به عنوان جنایتکار علیه بشریت سپرده شود.
با این اوصاف اما هنوز چند ساعتی از کشته شدن تروریست قاسم سلیمانی و یارانش نگذشته که بعضی از سیاستمداران چپ و فمینیست اسلامیست اتحادیهی اروپا و لابیهای در اروپا با پستهای مهم در جراید دولتی کشورهایشان به تبلیغات دروغ پرداختند.
آنها وااسلاما گویان فریاد برآوردهاند که به گوش باشید آمریکا با هلاک کردن چند تروریست فرومایه که منشاء تروریسم در خاورمیانه، اروپا و گوشه و کنار جهان بودهاند و فقط در یک رقم بیش از ششصد آمریکایی را با بمبهای کنار جادهای در عراق به قتل رساندهاند خاورمیانه را به آتش کشیده است.
ظاهرا این سیاستمداران ورشکسته و حامی مماشات با جمهوری اسلامی تا کنون بدون گوش و چشم به خاورمیانه پرداختهاند تا متوجه شوند دلیل بیثباتی این منطقه از کجا آب میخورد.
طی چهل سال جمهوری اسلامی و نیروهای تروریستی نیابتیاش نظم خاورمیانه را بهم ریخته و مردمان این کشورها به اروپا گریختهاند.
جمهوری اسلامی با تمام ویرانگریاش باز هم بیکار ننشسته و با عناوین مختلف عواملش را به خارج از ایران فرستاده و با تاسیس مساجد و تاسیسات دروغین تحقیقاتی و همچنین قبضه نمودن تلویزیونها به نفوذ تروریستی خود در ردههای بالای بعضی از کشورهای اروپایی ادامه میدهد.
امید بستن به اینکه حاکمیت جمهوری اسلامی- حتی با نابود کردن افراد تروریستیاش- روزی تغییر رفتار دهد یا با تضعیف آن خطرش برای مردم ایران و دنیا کمتر شود، یک توهم است و مانند این است که به انتظار نشست تا افعی کبوتر بزاید یا یک حیوان وحشی گوشتخوار را رام کرد که گیاهخوار شود.
رژیم جمهوری اسلامی بر اساس یک سیستم انقلابی- ایدئولوژیک اسلامی بنا نهاده شده و در کوچکترین مقیاس نیز خطری بزرگ برای جهان است. برخوردهای جانبی و فرعی با پایگاههای تروریستی این رژیم جز بالا بردن هزینه برای مردم ایران و جهان ثمری نخواهد داشت.
فراموش نکنید سر این هیولای آدمخوار در تهران است و هر روز مدارا با آن چندین سال خسارت بر جامعهی جهانی وارد خواهد ساخت. حال این شما و این رژیم جمهوری اسلامی که نقض حقوق بشر سیاستاش و جنایت علیه بشریت آرمانش میباشد.