۱۳۹۳ مهر ۴, جمعه

محسن امیراصلانی به اتهام تفسیر متفاوت از قرآن اعدام شد




محسن امیراصلانی زنجانی، زندانی عقیدتی که از سال ۱۳۸۵ در زندان بود، سحرگاه روز چهارشنبه، دوم مهرماه در زندان رجایی‌شهر کرج اعدام شد. این حکم که دو بار لغو شده بود سرانجام با تایید رئیس قوه قضائیه اجرا شد.


محسن امیراصلانی، زندانی عقیدتی که تا ۲۴ ساعت پیش از اعدامش، هیچ یک از رسانه‌ها خبری از او منتشر نکرده بودند، سحرگاه روز چهارشنبه‌، دوم مهر (۲۴ سپتامبر) در زندان رجایی‌شهر کرج اعدام شد. پیکر او در آرامگاه "بهشت سکینه" کرج به خانواده‌اش تحویل داده شد.
یکی از نزدیکان خانواده امیر‌اصلانی روز چهارشنبه (۲ مهر) در گفت‌وگو با دویچه‌وله ضمن اعلام این خبر گفت که پیکر او پس از تحویل در "بهشت سکینه" به خواست خانواده، به "بهشت زهرا"ی تهران منتقل شده تا در آنجا دفن شود.
محسن امیراصلانی زنجانی (متاهل و ۳۷ ساله) در سال ۱۳۸۵ به اتهام "بدعت در دین" دستگیر شد. فردی که با دویچه‌وله گفت‌وگو کرد گفت، او روانشناس بود و مشاوره میداد اما چون فردی مذهبی بود، مراجعانش را با تفاسیر قرآن و احکام دینی مورد مشاوره قرار می‌داد و به همین دلیل هم میان مراجعه‌کنندگانش بسیار محبوبیت داشت.
به عنوان مثال وی در تفسیر سوره یونس معتقد بوده که یونس پیامبر از دل نهنگ بیرون نیامده و همین امر باعث شد تا به او اتهام "توهین به حضرت یونس" را نیز وارد کنند.
"ارتباط با امام زمان"
ادعای "ارتباط با امام زمان" اتهام دیگری بود که به امیراصلانی وارد شده بود.
به گفته یکی از نزدیکان خانواده امیراصلانی، در ابتدای دستگیری، اولین قاضی پرونده برای او قرار منع تعقیب صادر می‌کند ولی به اصرار دادستان وقت این قرار به دستگیری تغییر می‌کند.
در دادگاه اولیه وی به اتهام بدعت در دین به چهار سال حبس محکوم می‌شود و این حکم در دادگاه تجدید نظر به دو سال و چهارماه کاهش پیدا می‌کند.

با اعتراض وکلا، پرونده به دادگاه تجدید نظر می‌رود و دادگاه تجدید نظر صلاحیت دادگاه انقلاب برای رسیدگی به این پرونده را نقض و آن را به دادگاه کیفری استان تهران می‌فرستد. این دادگاه با حضور پنج قاضی برگزار می‌شود که دو تن از آنها حکم به   بی‌گناهی متهم می‌دهند و سه تن برای او حکم اعدام صادر می‌کنند.
اما در طی مسیر دادرسی، اتهامات جدیدی مثل روابط نامشروع و جرایم دینی به او وارد می‌شود و پرونده به دادگاه انقلاب به ریاست ابوالقاسم صلواتی معروف به قاضی صلواتی فرستاده می‌شود. قاضی صلواتی نیز برای او حکم اعدام صادر می‌کند.
نقض حکم در دیوان عالی و اصرار قاضی بر اعدام
پرونده به دیوان عالی کشور می‌رود. دیوان حکم را نقض می‌کند. دوباره پرونده به دادگاه کیفری استان می‌رود و اعدام تایید می‌شود. بار دوم که پرونده به دیوان عالی برمی‌گردد، دیوان حکمی ۱۲صفحه‌ای می‌نویسد که به گفته یکی ازنزدیکان خانواده امیر‌اصلانی، "خواندن این حکم به طور کامل اجحاف در این پرونده را مشخص می‌کند."
در بخشی از این حکم با وارد کردن ایراد به حکم دادگاه کیفری این پرسش مطرح شده که چطور دو اتهام با هم تلفیق شدند، در حالی که یکی از آنها امر مختومه است و مجازاتش را هم کشیده و دیگری هم هنوز اثبات نشده و هیچکدام ادله قانونی ندارد و "فاقد وجاهت قانونی می‌باشد".
در این مرحله پرونده قاعدتا باید به هیأت عالی دیوان عالی کشور می‌رفت اما رئیس دادگاه کیفری استان تهران خود تقاضای اعمال ماده ۱۸ کرده و پرونده را نزد رئیس قوه قضائیه می‌فرستد. رئیس قوه قضائیه هم با استناد به حکم چندین سال پیش آقای صلواتی، اعدام را تایید می‌کند.
اصرار قاضی صلواتی بر اعدام متهم
یکی از نزدیکان خانواده امیراصلانی می‌گوید: «قاضی صلواتی در حکمش در معرفی متهم نوشته: وی که دانشجوی انصرافی، سرباز فراری و فرزند ساواکی بوده. یعنی از ابتدا تصویرسازی از یک متهم کرده که هیچ‌کدام صحیح نیست. محسن دوسال سرباز نیروی دریایی جمهوری اسلامی بوده و پدرش هم الان از سازمان بازنشستگی کشوری حقوق می‌گیرد و دانشجوی انصرافی هم نیست».
خانواده امیراصلانی پس از تایید حکم به کمیسیون عفو و بخشودگی مراجعه کردند و در آنجا خواستار شدند که حکم دیوان عالی کشور که عالی‌ترین مرجع قضایی است مورد توجه قرار بگیرد اما متاسفانه این تقاضا پذیرفته نشد.
خانواده او می‌گوید، روز سه‌شنبه (اول مهرماه) از زندان با خانواده تماس گرفته شده و به آنها گفته می‌شود برای آخرین دیدار با محسن به رجایی‌شهر بروند. در این روز برای اولین بار خبر اعدام قریب‌الوقوع این زندانی عقیدتی در رسانه‌ها منتشر شد.
یکی از اعضای این خانواده که با دویچه‌وله گفت‌وگو کرده عنوان کرد، تمام تلاش خانواده بر این بوده که مسئله از مسیر حقوقی و قانونی حل شود ضمن اینکه مطمئن بوده‌اند که این زندانی اعدام نخواهد شد و پس از گذراندن حکمش آزاد خواهد شد و به همین دلیل تا کنون سکوت کرده بودند.
در نهایت سحرگاه روز چهارشنبه دوم مهر (۲۴ سپتامبر) محسن امیراصلانی زنجانی به اتهام "فساد فی الارض، بدعت در اصول و فروع دین اسلام و تفسیر جدید از قرآن" اعدام شد. وی یک فرزند دوساله دارد.
تا کنون هیچیک از رسانه‌های داخل ایران خبر اعدام این زندانی عقیدتی را منتشر نکرده‌اند.

نامه زانیار مرادی زندانی محکوم به اعدام در زندان رجایی شهر: همه بدانند که بی‌گناهم!


   





به عکس‌ها خیره شدم اما تنها توانستم پدرم را بشناسم… نتوانستم به خوبی آنها را بشناسم؛ پشت عکس را که دیدم نوشته بود: «پدرت، مادرت و خواهرت دیده».
«چندی پیش بود از طریق پست نامه‌ای را در زندان از طرف یکی از بستگانم دریافت کردم. چند عدد عکس در داخل پاکت نامه بود. به عکس‌ها خیره شدم اما تنها توانستم پدرم را بشناسم. زنی را دیدم که موهایش سفید بود و چهره‌ای پریشان داشت و دختری در کنارش ایستاده بود؛ نتوانستم به خوبی آنها را بشناسم. پشت عکس را که دیدم نوشته بود: “پدرت، مادرت و خواهرت دیده” اشک از چشمانم جاری شد. اشکی که نمی‌دانستم به خاطر مادری است که ۶سال است ندیده‌امش و حالا چهره‌اش برایم غریب است و یا خواهری که بزرگ شده است و منتظر است که برادرش از پشت میله‌ها آزاد شود؛ میله‌هایی که با ناعدالتی درست شده است.
دلم به حال خودم سوخت که نتوانستم مادرم و خواهرم را بشناسم؛ مادری که چندین سال برایم زحمت کشیده بود. ای کاش می‌توانستم بار دیگر دستانش را لمس کنم و به خاطر آن همه اشکی که برای دوری از من ریخته بود را جبران کنم.
نمی‌دانم سفیدی موهایش و پریشانی چهره‌اش به خاطر کدام‌یک از غم و غصه‌هایش است؛ دوری، بی‌گناهی من، از دست دادن جوانی‌ام یا به ناحق زندان بودنم!؟
ولی خوب می‌دانم که اگر برای هر یک از این درد و رنج‌هایی که در سینه‌اش دارد یک قطره اشک بریزد دریایی خواهد شد.
ای کاش روزی فرا می‌رسید که بی‌گناهی خود را در یک دادگاه عادلانه ثابت کنم و همه بدانند که بی‌گناهم تا شاید دل خانواده‌ام با دیدار من شاد شود، هرچند که چهره‌هایشان دیگر جوان نخواهد شد اما حداقل دلشان را می‌توانستم شاد کنم.
ولی دل مادران دیگر چه خواهد شد!؟
مادرانی که با غم از دست دادن فرزندشان دیگر امیدی به بازگشت آنان ندارند. از همین جا به همه‌ی مادران داغ‌دیده ملتم سلام و درود می‌فرستم و امیدوارم روزی فرا رسد که این جنایات خاتمه یابد تا دیگر هیچ مادری به خاطر اسیر بودن و اعدام شدن فرزندش مانند مادرم “آمنه” و هزاران مادر دیگر دلش پر از غم و غصه نباشد.
زندان رجایی شهر
زانیار مرادی»

۱۳۹۳ شهریور ۳۰, یکشنبه

تجمع اعتراضی در سوئد بر علیه داعش



















تجمعی اعتراضی با حضور گروههای مختلف سیاسی و حقوق بشری  در میدان سرگل استکهلم تشکیل شد که در این تظاهرات ایرانی و کرد و سوئدی دست در دست هم علیه رفتار غیر انسانی داعش فریاد اعتراض سر دادند و کشتار مردم بیگناه، سر بریدن انسانها و فروختن زنان و کودکان  را محکوم نمودند . همچنین گروههای اپوزوسیون ایرانی در سخنرانی های خود یاد آور جنایتهای جمهوری اسلامی در ایران نیز شدند.

۱۳۹۳ شهریور ۲۸, جمعه

به دنبال داعش در عراق نگردید ؛ داعش همینجا در تهران است


  







سرکرده گروهک انصار حزب‌ الله می گوید: ۴۰۰۰ بسیجی را برای مبارزه با بدحجابی و تربیت مردم به خیابان می‌ فرستیم!
"محتشم" گفته : از هفته آینده ۴۰۰۰ نفر بسیجی (منظور همان چماق به دست می باشد) را در قالب گشت های ارشاد به طور "تمام عیار" وارد عمل می کنیم!!
از نکات جالب دیگر این گفتگو که با خبرگزاری آریا انجام شده :
- بسیجی ها کسانی هستند که با پر کردن فرم برای حضور در چنین گشت هایی اعلام آمادگی کرده اند و پس از آن، توسط برخی روحانیون "به میزانی که لازم بوده توجیه شده اند"!
- اعضای "گشت های ارشادی انصار حزب الله"، فاقد کارت شناسایی خواهند بود! وی در پاسخ به این سوال که مگر می شود افرادی بدون هویت مشخص در خیابان جلوی مردم را بگیرند گفته است: "در هر حرکتی ممکن است آسیب هایی هم باشد. در این مورد هم ممکن است آسیب هایی به وجود آید."
- اعضای گشت های ارشاد انصار حزب الله به زن های کم حجاب تذکر زبانی می دهند اما این تذکر "جدی و موثر" خواهد بود!
- گستره عملیات انصار، کشوری است و میدان عمل در تهران بسیار وسیع و حجم عملیات "بالا" خواهد بود !

نامه حشمت اله طبرزدی به دبیرکل سازمان ملل





 آقای بان کی مون، دبیر کل محترم سازمان ملل متحد
با درودهای گرم.
آگاه شدم آن مقام عالی از نقض سیستماتیک و گسترده ی حقوق بشر در ایران، که توسط رژیم اسلامی حاکم اعمال می گردد، ابراز نگرانی فرموده اید. اگرچه امکان دسترسی به جزئیات سخنان جناب عالی برایم ممکن نیست، اما جا دارد از این طریق مراتب سپاس خود را اعلام نمایم.

عالیجناب! من بعنوان قدیمی ترین روزنامه نگار زندانی که طی 16+ سال گذشته، شکنجه های زیادی در زندان های جمهوری اسلامی تحمل کرده ام، اجازه می خواهم به سه نمونه از موارد نقض آشکار حقوق بشر از سوی رژیم حاکم بر ایران اشاره نمایم تا عمق فاجعه بیشتر آشکار شود. شایان توجه ی آن مقام عالی ست که وجدان روزنامه نگاری ام را در گواهی به صدق مطالب مطروحه درباره ی این سه پرونده، به گرو گذاشته و به همین دلیل انتظار دارم این شکوائیه به عنوان برگی مورد استناد در سازمان ملل متحد ، مورد توجه قرار بگیرد.
1-محمد نظری بیش از 20 سال است که در زندان به سر می برد. نامبرده عضو حزب دموکرات کردستان ایران بوده و بدون اینکه هیچ جرمی مرتکب شده باشد و صرفا به دلیل شکنجه های اعمال شده از سوی وزارت اطلاعات، مجبور به اعترافاتی علیه خود شده است. می پذیرید که بیست سال حبس برای کسی که 23 ساله بوده که به زندان افتاده و اینک 44 سالگی خود را تجربه می کند و قرار است تا پایان عمر در زندان بماند، هزینه ی بسیار سنگینی ست. تنها خواست نامبرده، اعاده ی دادرسی منصفانه است.
2-می دانم که از پرونده کارگر وبلاگ نویس، ستار بهشتی آگاهی دارید. نیروی انتظامی رژیم اسلامی حاکم بر ایران، این وبلاگ نویس را، که تنها گناه او انتقاد از آیت اله خامنه ای بود را خودسرانه بازداشت کرد و زیر شکنجه به قتل رساند که بازجوی او در محضر وکیل ستار بهشتی و مادر این وبلاگ نویس، به قتل او اعتراف کرد. اما قوه ی قضائیه ایدئولوژیک و غیر عادلانه ی جمهوری اسلامی، نه تنها از دادرسی منصفانه در این مورد، استنکاف کرد و حتا از مادر ستار بهشتی پوزش نخواست . بلکه قاتل او را صرفا به سه سال حبس در تبعید و محرومیت شغلی و اجتماعی محکوم کرد.
3-ارژنگ داوودی یک زندانی سیاسی است که بیش از 10 سال است به دلیل ابراز عقیده در مخالفت با  جمهوری اسلامی و نه حتا انجام فعالیتهای موثر سیاسی، در زندان به سر می برد. اخیرا اما دادگاه انقلاب، بدون رعایت قوانین و بدون لحاظ کردن دادرسی منصفانه، او را به اتهام تبلیغ موثر برای سازمان مجاهدین خلق، به اعدام محکوم کرده در حالی که این زندانی، نه تنها هیچ گونه سمپاتی به سازمان مربوطه ندارد، بلکه طی سالهای گذشته، در زندان بوده است. به راستی مگر می شود از درون زندان به نفع گروه سیاسی که هیچ باوری به آن نداری، تبلیغاتی به راه اندازی که مستحق حکم اعدام شوی ؟
روزنامه نگار زندانی: حشمت اله طبرزدی

۱۳۹۳ شهریور ۲۷, پنجشنبه

فقر در جامعه اسلامی


اصولا در جوامع اسلامی به دلیل قوانین اسلامی حاکم بر جامعه کمبودهای فرهنگی و اجتماعی به وفور دیده میشود و دلیلش قوانین چند صد سال قبل در زمان کنونی حاکم می شود که در این صورت جامعه با مشکلات فراوانی روبه رو می شود همانطور که میدانیم با گذر زمان معمولا با پیشرفت علم و صنعت -فرهنگ نیز رشد میکند .اما جوامع اسلامی به دلیل برخورداری از محدودیت های فراوان مانند سدی در مقابل پیشرفت فرهنگی و علمی عمل میکند.ایرانی های اصیل معمولا انسان های پر تلاش و پر جنب و جوشی هستند و همیشه سعی در پیشرفت در زندگی دارند اما به دلیل قوانین اسلامی حاکم در جامعه به دلایلی با مشکلات فراوانی روبه رو میشوند.مشکل بزرگ جامعه ایران همراه بودن دین با سیاست است به این صورت قوانین دینی و مذهبی در قانون اساسی کشور و در تمامی مراحل زندگی مردم جامعه حکم فرماست و همواره باعث به وجود آمدن مشکلات عدیده ای در زندگی روزمره میشود و آزادی های ابتدایی که باید یک انسان از آن برخوردار باشد را محدود میکند .یکی از دلایل مهم اختلاف مردم با نظام جمهوری اسلامی قوانین سرکوب گرایانه و فشار های مذهبی میباشد .وقتی نظام یک کشور همواره در فکر سرکوب عقاید و آزادی های فردی یک جامعه باشد .آن جامعه با مشکلات و در گیری های بسیاری روبه روست و این مشکلات باعث میشود که فرهنگ جامعه سیر نزولی پیدا کند و با این شکل هیچ گاه کشور ایران با این نظام حاکم به پیشرفت های فرهنگی و اجتماعی و غیره نخواهد رسید
مهسا غلامی

انتقال ۱۲ زندانی به سلول انفرادی جهت اجرای حکم اعدام



 12   زندانی متهم به حمل و نگهداری مواد مخدر در زندان شهاب کرمان جهت اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل شدند.
، طی روز چهارشنبه ۲۶ شهریور ماه ۱۲ زندانی با اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر از بند ۸ زندان شهاب کرمان به سلول انفرادی منتقل شدند تا حکم اعدام در مورد ایشان اجرا شود.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: «احتمال زیاد سحرگاه پنج‌شنبه حکم اعدام این ۱۲ زندانی در محوطه زندان شهاب کرمان اجرا می‌شود.»

احکام متهمان پرونده هپی صادر شد






قاضی حیدری، پس از رسیدگی به پرونده متهمان پرونده موسوم به «هپی»، شش متهم این پرونده را به حبس از شش ماه تا یک سال و شلاق محکوم کرد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دادگاه رسیدگی به اتهامات متهمان پرونده موسوم به «هپی» به ریاست قاضی حیدری که در روز ۱۸ شهریورماه برگزار شده بود، حکم ۶ متهم این پرونده را صادر کرد. طی این حکم ریحانه طراوتی به یک سال زندان و مابقی اعضای گروه بنامهای ساسان سلیمانی، ندا موتمنی، افشین سهرابی، بردیا مرادی، رهام شامخی و «سپیده» به ۶ ماه زندان و ۹۱ ضربه شلاق محکوم شدند.
این احکام به مدت ۳ سال به حالت تعلیق در آمده و در صورتی که متهمان طی این دوره سه ساله مرتکب به تکرار جرم نشوند به زندان نخواهند رفت.
گفتنی است، شش جوان ایرانی که در ساختن ویدیویی با عنوان «هپی» براساس ترانۀ خواننده آمریکایی ویلیام فرل مشارکت داشتند و ویدیو خود را روی پشت بام خانه‌ای در تهران فیلمبرداری کرده بودند، در روز ۱۹ اردبیهشت ماه توسط پلیس اخلاقی تهران دستگیر شدند. پس از بازداشت، یک تیم خبری از صدا وسیما گزارشی تصویری از جوانان دستگیر شده پخش کرد که در آن همۀ آن‌ها پشت به دوربین با سرهای رو به پایین نشان داده می‌شدند. آن‌ها در این فیلم اعتراف کردند که فریب خورده‌اند.

۱۳۹۳ شهریور ۱۱, سه‌شنبه

سومین هفته نگهداری غیرقانونی صدیق محمدی در سلول انفرادی

   





صدیق محمدی، زندانی کرد سنی مذهب که بیش از سه هفته قبل به دلایل نامعلومی توسط ماموران زندان مورد ضرب و شتم و انتقال به انفرادی قرار گرفته بود، بصورت غیرقانونی همچنان در سلول انفرادی نگهداری می‌شود.
  صدیق محمدی، زندانی سنی مذهب که در بند مجرمان مواد مخدر زندان قزلحصار نگهداری می‌شد، مورخ ۲۱ مردادماه به دلیل اعتراض به رفتار توهین‌آمیز ماموران امنیتی بند ۳ و حسین قدمی مسوول این بند به عقاید مذهبی‌اش، مورد ضرب و شتم شدید ماموران این زندان قرار گرفت و سپس به سلول انفرادی انتقال داده شد. گفته می‌شود این زندانی عقیدتی به دلیل ضرب و شتم ماموران از ناحیه سر دچار شکستگی شده و بدنش دچار کبودی شدید شده بود.
آقای محمدی پس از این انتقال هیچگونه تماسی با خانواده خود نداشته و این موضوع موجب نگرانی خانواده وی شده است، همچنین لازم به ذکر است برای این انتقال و نگهداری بلند مدت ایشان در سلول انفرادی برخلاف آیین نامه سازمان زندان‌ها، هیچگونه روند اداری و یا تشکیل کمیته انضباطی برای بررسی موضوع صورت نگرفته است.
صدیق محمدی، فرزند حسین، اهل جوانرود که دانشجو بود در خردادماه سال ۸۸ دستگیر و نهایتاً به اتهام محاربه به اعدام محکوم شد، نامبرده بخصصو به دلیل زندگی تحت حکم اعدام از بیماریهای متععد روحی و جسمی در رنج است.

حکم اعدام در ملاء‌عام یک محکوم، با حمله آشنایانش لغو شد





با حمله آشنایان یک نفر محکوم به اعدام در شهر ساحلی محمودآباد استان مازندران، مراسم اجرای حکم اعدام وی در برابر دیدگان مردم لغو شد.
، روزنامه ایران در گزارش خود از این ماجرا، نام فرد اعدامی را «محسن» اعلام کرده و نوشته است که اعدام وی قرار بود بامداد روز دوشنبه ۱۰ شهریورماه در برابر دیدگان مردم محمودآباد برگزار شود.
بنا به این گزارش در این مراسم نزدیک به سه هزار نفر حضور داشتند که «با سر و صدا و هیاهو و اقدامات فیزیکی ناشی از حمله به حصار امنیتی» باعث لغو مراسم اعدام شدند.
این حمله در حالی رخ داد که از قبل، زمان و مکان اجرای حکم به مردم اعلام و تمهیدات امنیتی لازم برای اجرای آن فراهم شده بود.
با این حمله شورای تأمین و مقامات قضائی شهر تصمیم گرفتند که اجرای حکم به زمان دیگری موکول شود.
فرد محکوم به اعدام مرد جوانی است که در جریان یک درگیری خیابانی پسر جوانی را با ضربات چاقو کشته بود. او پس از محاکمه در دادگاه کیفری استان مازندران به اعدام در ملاءعام محکوم شد.
در ماه‌های اخیر مقاومت در برابر اجرای احکام اعدام در ایران افزایش یافته است. افزون بر اعتراض‌های متعدد خانواده‌های زندانیان محکوم به اعدام در مقابل زندان‌ها و مراجع قضائی، خود زندانیان محکوم به اعدام نیز دست به چنین مقاومت‌هایی زده‌اند.
مردادماه سال جاری فعالان حقوق بشر در ایران اعلام کردند که دست‌کم ۱۰ نفر در زندان قزل‌حصار کرج اعدام شده‌اند. زندانیان این زندان و خانواده‌هایشان دست به شورش و اعتراض زدند و مأموران آن‌ها را سرکوب کردند. اصغر جهانگیر، رئیس سازمان زندان‌ها نیز خبر شورش زندانیان را تأیید کرد.

دبیر کل اتحادیه بین المللی صنایع خواستار آزادی فوری کارگران بازداشتی معدن سنگ آهن بافق شد

 



دبیر کل اتحادیه بین المللی صنایع در نامه‌ای به حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، خواستار آزادی فوری هشت کارگر بازداشتی معدن سنگ آهن بافق و نیز لغو خصوصی سازی این معدن شد.
 جیرکی راینا در نامه خود با اشاره به عضویت ۵۰ میلیون تن از ۱۴۱ کشور در اتحادیه بین المللی صنایع، با انتقاد از اعزام چند روزه یگان ویژه نیروی انتظامی به شهرستان بافق نوشت که خصوصی سازی معدن سنگ آهن بافق شرایط کاری پنج هزار کارگر این معدن را بد‌تر خواهد کرد.
دبیر کل اتحادیه بین المللی صنایع ضمن قانونی توصیف کردن اعتصاب کارگرانِ معدن سنگ آهن بافق، بازداشت تعدادی از کارگران را غیر قانونی دانست و از دولت ایران خواست به خواسته‌های کارگران گوش فرا دهد، به سیاست خصوصی سازی معدن سنگ آهن بافق پایان دهد و اصول بنیادین بین المللی در مورد مسایل کار و کارگری را رعایت کند