۱۳۹۳ فروردین ۴, دوشنبه

نگذاريم اعدامش کنند! ريحانه جباري ۲۶ ساله در آستانه اعدام




هفت سال قبل بود که ريحانه با مرتضي آشنا شد، مردي همسن پدرش که براي انجام کار به او مراجعه کرده بود. ريحانه طراح دکوراسيون بود و در يک مکالمه تلفني مرتضي از اين شغل او خبردار ميشود و از او ميخواهد براي انجام کار به دفترش مراجعه کند. او سوار ماشين مرتضي ميشود و ظاهرا براي صحبت کردن در مورد چند و چون کار راهي دفتر کار مرتضي ميشوند.
مرتضي در مسير رفتن به سوي محل کارش در مقابل يک داروخانه متوقف ميشود و چيزهايي ميخرد، وقتي وار محل کار ميشوند، ريحانه مي بيند اينجا محل کار نيست يک خانه است. مرتضي دو ليوان شربت روي ميز گذاشته و فورا در را مي بندد و دستش را دور کمر ريحانه گره زده و به او ميگويد راه فرار نداري! در درگيري ريحانه با مرتضي و در جريان دفاع از خود، ريحانه با چاقو به کتف مرتضي ضربه اي زده و فرار ميکند . مرتضي در اثر خونريزي فوت ميکند.
آزمايشات نشان داده که آبميوه روي ميز حاوي داروي بيهوشي بوده است. ريحانه را دستگير کرده و بعد از شکنجه از او اقرار ميگيرند که قتل برنامه ريزي شده بود و حتي گفته ميشود به او گفته اند قتل سياسي بوده است چرا که مقتول که همسن پدرش بوده و بعد از خواندن دو رکعت نماز قصد تجاوز به ريحانه را داشته، يکي از مامورين قبلي وزارت اطلاعات بوده است.
يکي از هم بنديهاي ريحانه گفته است در يک ملاقات سريع با او در جريان هواخوري جاي زخم هايي را بر بدنش ديدم که در اثر شکنجه بود او را چنان زده اند که اعتراف کند قتل سياسي بوده است.
مادر ريحانه بازيگرو مدرس تئاتر است. او از همه استمداد خواسته کمک کنند فرزند دلبندش زنده بماند.
وکيل پرونده عبدالصمد خرمشاهي گفته است حکم قطعي شده و براي اجراي احکام ارسال شده است، اما خرمشاهي معتقد است احتمال اجراي حکم در اين هفته کم هست و قرار است چند جلسه صلح و سازش با خانواده مقتول داشته باشند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر