در سال ۱۳۸۶، عبدالله حسینزاده در نزاعی خیابانی در چهارشنبهبازار نور در مازندران، به قتل رسید. او در لحظه مرگ ۱۷ سال داشت و قاتل جوانی هم سن و سال خود عبدالله، فردی به نام بلال بود. پدر و مادر عبدالله پس از ۷ سال مقابل چوبه دار، بلال را بخشیدند و او اعدام نشد.
در روز قرار اعدام ، خانواده و عزیزان بلال و تماشاچیان اعدام جمع شده بودند. خانواده بلال و مادرش گریه میکردند. درد بر بدن آنها نمایان بود. مادر عبدالله با دیدن این صحنهها منقلب شد و با زدن سیلیای به صورت بلال رو را بخشید.
عبدالغنی حسینزاده پدر عبدالله که مربی فوتبال است و با پسرش عبدالله هم فوتبال بازی میکرده، تصمیم دارد با دیه دریافتی از خانواده بلال مدرسه فوتبالی به نام پسرش در شهرستان نور راه اندازی کند.
افکار عمومی در ایران کمکم نسبت به قانون قصاص حساس شده است. اما آنچه که در قصاص قتل شاید کمتر مورد بحث قرار گرفته میزان درد و رنجی است که بازماندگان مقتول و نزدیکان قاتل تحمل میکنند. رنجی که در یک بازی قدرت نابرابر، خانواده مقتول را مسئول تعیین سرنوشت جان قاتل میکند. درد و رنجی بیهوده که به افرادی تحمیل میشود که هیچ نقشی در اتفاق قتل نداشتند اما قتل اکنون عذابی جداناپذیر از زندگی آنها شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر